آنچه در «کربلای۵» گذشت
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۰۷۳۸۱
غافلگیر شدن دشمن در منطقه حساس و باارزشی چون شلمچه، با وجود اشراف کامل بر منطقه، از بارزترین ویژگیهای عملیات کربلای ۵ محسوب میشود. علاوه بر گرد و غبار و مه غلیظ روز آخر و همچنین زمان عملیات (۲ بامداد)، عوامل اساسی دیگری در ایجاد این غافلگیر مؤثر بودهاند.
به گزارش ایران اکونومیست، موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در عملیات بزرگ «کربلای ۵ » و احتمال پیروزی نظامی قریبالوقوع آن، دنیا را به این نتیجه رساند که راههای به پایان رساندن جنگ را با تصویب قطعنامه ۵۹۸ هموار سازد، قطعنامهای که در آن برای اولین بار به نظرات ایران توجه شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ارزیابی عملیات
عملیات کربلای ۵ ضمن تثبیت موقعیت برتر سیاسی – نظامی جمهوریاسلامی که با فتح فاو حاصل شده بود، به لحاظ پیشروی در زمین منطقه شرق بصره و نزدیک شدن رزمندگان اسلام به شهر بصره و قرار گرفتن این شهر در برد توپخانه، قوای جمهوریاسلامی ایران را در برابر حملات وسیع دشمن به شهرها و مردم بیدفاع، از موقعیت مناسبی برخوردار کرد تا با عملیات بازدارنده و اجرای آتش پرحجم توپخانه و «کاتیوشا» روی شهر بصره، عراق را از ادامه حملات به شهرها منصرف کند. علاوه بر این، درهم شکستن قویترین استحکامات دشمن در این منطقه، حاکی از توانمندی رزمندگان اسلام و ناتوانی دشمن در مقاومت و بازپسگیری مناطق تصرف شده بود. ضمن اینکه انهدام وسیع ارتش عراق، از جمله ویژگیهای عملیات کربلای ۵ بود که در ابعادی حتی غیرقابل مقایسه با عملیاتهای گذشته صورت گرفت.
انهدام دشمن در کربلای ۵، به مراتب، بیش از عملیات والفجر۸ بود، به گونهای که حتی تحلیلگران غرب، ناچار از اعتراف به گوشهای از این مسئله شدند. انهدام دشمن موجب شد، علیرغم اینکه زمین شلمچه از ارزشمندی قابل ملاحظهای در زمینه سیاسی - نظامی برخوردار بود، دشمن حفظ نیرو را بر حفظ و یا بازپس گیری مناطق تصرف شده، ترجیح دهد. علاوه بر آمار و ارقام نتایج عملیات، از حیث ضربات وارده بر ماشین نظامی عراق (نیرو و امکانات) که در جدول انتهای همین گزارش خواهد آمد، نکات بارزی در عملیات کربلای ۵ وجود داشته، که در زیر، با رعایت اختصار، به مواردی از آنها اشاره میشود:
غافلگیری دشمن
غافلگیر شدن دشمن در منطقه حساس و باارزشی چون شلمچه، با وجود اشراف کامل بر منطقه، از بارزترین ویژگیهای عملیات کربلای ۵ محسوب میشود. علاوه بر گرد و غبار و مه غلیظ روز آخر و همچنین زمان عملیات (۲ بامداد)، عوامل اساسی دیگری در ایجاد این غافلگیر مؤثر بودهاند:
۱ - تحلیل و تصورات دشمن نسبت به تواناییهای موجود در قوای نظامی جمهوری اسلامی، جهت طراحی عملیات و سازماندهی نیروها.
۲ - فاصله زمانی عملیات کربلای ۵ با کربلای ۴:
عملیات کربلای ۵ تنها پس از گذشت ۱۵ روز از عملیات کربلای ۴، آغاز شد. فاصله زمانی یاد شده در مقایسه با گذشته جنگ، بیسابقه و منحصر به فرد است.
۳ - خودداری از انجام عملیات اصلی در منطقة شرقی بصره در سابق:
انصراف جمهوری اسلامی از انجام عملیات گسترده و اصلی در شرق بصره، پس از رمضان، نقشی در تلقی و تصور دشمن نسبت به عملیات کربلای ۵، داشت و دشمن تصور نمیکرد که منطق شلمچه، آن هم به عنوان عملیات گسترده، مورد نظر جمهوری اسلامی قرار بگیرد.
۴ - استحکامات دشمن:
چنانچه اشاره شد شلمچه به منزله یکی از قویترین دژهای دشمن، محسوب میشد و این، برای حاکمان بغداد و ارتش عراق، به معنی دیوارههای غیرقابل نفوذ تلقی میشد. و همین اعتماد بیش از اندازه نسبت به منطقه، تأثیری بسزایی در غافلگیری دشمن داشت.
استقامت و فدا کاری رزمندگان
مقاومت و ایستادگی نیروها در مقابل حجم شدید آتش توپخانه، ادوات، بمبارانهای هوایی و ... در نگهداری دستاوردهای عملیات کربلای ۵، فوقالعاده زیاد و غیرقابل تصور بود. عزم راسخ به توسعه سرپل گرفته شده در شلمچه و حفظ آن، باعث شده بود برادران هرگونه سختی را به جان و دل بخرند. ۴۵ گردان توپخانه دشمن، نقطه به نقطه شلمچه را تحت پوشش خود داشت ولی این هرگز به روحیه بالای نیروهای بسیجی خللی وارد نمیکرد. فرمانده لشکر ۸ نجف، در گزارشی به فرماندهی کل سپاه، روحیه رزمندگان را این گونه توصیف میکند:
«روحیه بچهها بیسابقه است؛ هیچ وقت اینطور نبوده، بسیجیها از گرد و غبار سیاه شدهاند، ولی میایستند.»
فرمانده لشکر ۳۲ المهدی نیز در همین رابطه میگوید: «خدا شاهد است تا به حال اینچنین روحیهای را در نیروها ندیده بودم ... قبلاً در جاهایی که آتش دشمن شدید بود، به محض زخمی یا شهید شدن یک رزمنده سریعاً برای تخلیه کردن او داوطلب حاضر میشد ولی در اینجا به هر کسی میگفتیم که برای تخلیه مجروحین کمک کنید، میگفتند: نیروهای تخلیه مجروح هستند، من رزمندهام، آمدهام بجنگم.»
تراکم آتش دشمن و خودی
پس از گذشت چند روز از عملیات، دشمن که خود را پیدا کرده و فلشهای اصلی عملیات را پی برده بود، بیشتر یگانهای توپخانه خود را وارد منطقه کرد - بیش از ۴۵ گردان- و بدون هیچگونه محدودیت، به ریختن آتش در منطقه، اقدام کرد. شدت آتش دوطرف درگیر در منطقه، به حدی بود که تا گذشت چندین ساعت از روز (به خاطر ادامه اثر سردی هوا)، از سنگینی گاز ناشی از سوختن باروت، فضای منطقه همچنان تیره و تار بود - بهطوری که هواپیماهای خودی و دشمن، در ساعات اولیه، از دید کافی برخوردار نبودند. مقدار گازهای موجود در هوا، به حدی زیاد بود که تنفس را مشکل میساخت.
اظهارات فرمانده لشکر ۳۳ المهدی، در مورد آتش موجود در منطقه، بخوبی گویای مطالب فوق است:
«این طور آتش را من تا به حال ندیده بودم... جنگ اینجا تماشایی است... قوطی کنسرو روی زمین سالم نمانده! من نمیدانم اینجا چقدر برای دشمن اهمیت دارد! یک سرمایه کلانی روی نهر جاسم گذاشته است. این قدر آتش میریزد که اسرا را هم نمیشود آورد عقب. تلف میشوند …».
متقابلاً، آتش خودی نیز همچون عملیات فاو، حجیم و متمرکز بود و با توجه به نقطه ضعفی که ما از عراق سراغ داشتیم (اتکای به جادههای ارتباطی)، با آتش دیدهبانی شده خود، تلفات غیرقابل جبرانی بر آنها وارد کردیم. اسرای عراقی بدون استثنا از شدت آتش ما و مؤثر بودن آن، با شگفتی یاد میکردند.
یگانهای عراقی که بدون توجیه و با تعجیل وارد منطقه میشدند، قبل از رسیدن به محل درگیری، بر اثر آتش خودی تلفات زیادی متحمل میشدند به طوری که گاهی اوقات، از یک گردان، فقط چندین نفر پای کار میرسیدند.
سرعت عمل در گرفتن جای پا، سرعت عمل در شکستن خط
عامل اصلی موفقیت سپاه در عملیات کربلای ۵، سرعت عمل یگانهای خط شکن در شکستن خط و گرفتن دو سرپل استراتژیک در غرب کانال ماهی و شمال پنج ضلعی بود. به عنوان نمونه، لشکر ۴۱ ثارالله که چهار رده دفاعی دشمن را در مقابل خود داشت پس از شکستن هر رده، بدون اینکه به پاکسازی کامل آن بپردازد، بنابر ضرورت تصرف سرپل، در غرب کانال به پیشروی خود ادامه داده و در کمال ناباوری دشمن، در همان اوائل صبح موفق به عبور از پل و گرفتن جای پا در غرب کانال ماهی شد.
گرفتن جای پا در پنجضلعی شلمچه توسط لشکر ۱۹ فجر و ۳۱ عاشورا نیز همین وضع را داشت. در توسعه و گسترش جای پا و تداوم عملیات نیز از این گونه حرکات، به کرات از یگانها دیده شد. حرکت لشکر ۱۰۵ قدس در «بوارین»، لشکر ۸ نجف در نهر هسجان و ... از این نمونهاند.
عبور یگان از یگان
گاه، محدودیت زمین منطقة عملیاتی و تعداد زیاد یگانهای عمل کننده حکم میکند که تعدادی از یگانها نقش خط شکن را داشته، تعدادی دیگر با عبور از آنها، به گسترش و توسعه جای پای گرفته شده بپردازند. عملیات کربلای ۵، در این زمینه - در طول جنگ - از جایگاه ویژه برخوردار است.
مسئله «عبور» در کربلای ۵، در کلیه سطوح «قرارگاه از قرارگاه»، «یگان از یگان» و «گردان از گردان» به نحو احسن صورت پذیرفت. مسئلهای که بعضاً در مواقع عادی با مشکلات زیادی همراه است در این عملیات براحتی انجام میشد. اکتفا نکردن به خط حد تعیین شده، استفاده مشترک از امکانات ترابری، بهداری و ...، هدایت مشترک عملیات، به یاری هم شتافتن در موقع نیاز و ... از عوامل مهم امکان عبور بلااشکال یگانها از یکدیگر، در عملیات کربلای ۵، بود.
نمونه بارز این مسئله را میتوان در عبور لشکر ۲۵ کربلا از لشکر ۴۱ ثارالله در غرب کانال ماهی مشاهده کرد. لشکر ۴۱ که در همان آغاز صبح، سرپل مناسبی در غرب کانال ماهی به تصرف خود درآورد سریعاً هرگونه امکانات و همکاریهای لازم را برای عبور لشکر ۲۵ - که نقش اساسی در حفظ سر پل داشت - فراهم آورد.
انعطافپذیری در طرح مانور (استفاده از اصل موفقیت در عملیات)
کلیت مانور تعیین شده در عملیات کربلای پنج، با آنچه در عمل به وقوع پیوست، نزدیکی زیادی داشت، اما در جزئیات مانور، بنابه شرایط پیش آمده در عملیات و برخوردهای گوناگون دشمن، تغییرات زیادی رخ داد. این تغییرات هرچند از نظر مقدار آمادگی یگان، توجیه نسبت به زمین، وضعیت عقبه و ...مشکلاتی را برای یگانها ایجاد میکرد، ولی وجود انعطافپذیری در یگانها باعث میشد ما از اصل «استفاده از موقعیت»، به خوبی سود برده و در جاهایی که دشمن را دارای نقطه ضعف میدیدیم با وارد کردن یگان جدید به گسترش موفقیتهای خود میپرداختیم و یا بالعکس، در جاهایی که توان دستیابی به اهداف خود را نداشتیم، با وارد کردن یگان جدید به منطقه نسبت به رفع مشکل اقدام میکردیم. به عنوان مثال، ما وقتی در شب اول و دوم در جناح راست عملیات موفق نشدیم «پل بوبیان» را به طور کامل به تصرف خود درآوریم تدبیر فرماندهی این شد که برای تقویت آن جناح، لشکر ۳۲ انصار - که برای کار دیگری در نظر گرفته شده بود - سریعاً به این منطقه مامور شود و این لشکر با کمک یگانهای دیگر، موفق به تصرف «کلهگاوی» شد.
زدن به عقبه و جناح دشمن
عملیات کربلای ۵ همچون عملیات گذشته نشان داد که نیروهای خودی، هرگاه به جناح و عقبه دشمن بزنند کار با موفقیت همراه خواهد بود. ویژگی خاص منطقه و پدافند ردههای دشمن به طرف شرق به ما حکم میکرد که از شمال به پشت دشمن بزنیم. موفقیت در تصرف سرپل غرب کانال ماهی، تصرف سرپل در شمال پنجضلعی، سقوط بوارین، سقوط خط الدوعیجی، سقوط مقرهای فرماندهی دشمن، باز شدن جاده شلمچه و ... همگی نتیجه ضربه زدن از جناح به عقبه دشمن بوده است.
ابتکارات ویژه یگانها
ابتکارات ویژه یگانهای سپاه در طرح مانورهای پیچیده، اکثره خارج از تصور و ذهن کلاسیک فرماندهان نظامی دشمن است و همین امر، باعث سردرگمی و تزلزل دشمن در مواجهه با چنین طرحهایی است.
آمار و تلفات و ضایعات دشمن در کربلای ۵
الف: در مجموع، نزدیک دو ماه درگیری بیوقفه در شرق بصره (از شروع عملیات کربلای ۵ تا پایان عملیات تکمیلی (۶۵/۱۲/۲۵) ضربات جبرانناپذیری بر ارتش عراق وارد آورد به طوری که عراق مجبور شد برای رفع این صدمات، سریعاً دست به بازسازی یگانهایش بزند.
ب: آخرین آمار انهدام نیروی دشمن تا پس از عملیات تکمیلی کربلای ۵:
۱۳۲ تیپ زرهی، مکانیزه، نیروی مخصوص و پیاده، وارد منطقه شده، با رزمندگان اسلام درگیر شدند.
۵۵ تیپ زرهی، مکانیزه، نیروی مخصوص و پیاده، به طور ۱۰۰ درصد منهدم شده و از منطقه خارج شدند.
۶۷ تیپ زرهی، مکانیزه، نیروی مخصوص و پیاده به طور ۵۰ درصد منهدم شدند.
حداقل ۳۵ درصد ارتش عراق در این عملیاتها منهدم شد که این، دو برابر تلفات دشمن در عملیات والفجر ۸ است.
حدود ۳۰ هزار نفر از ارتش عراق کشته شدند که از این عده، ۱۵۰۰ نفر افسر، ۵۰۰۰ درجهدار و مابقی سرباز بودند. حداقل ۲۰ فرمانده تیپ، ۷۰ فرمانده گردان و بیش از ۲۰۰ فرمانده گروهان نیز در بین کشتهشدگان بودند.
حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر از پرسنل دشمن مجروح شدند که حداقل ۱۰ هزار نفر از آنها معلول و به طور کلی از رده خارج شدند.
تعداد ۲۶۵۰ نفر از حداقل ۸۵ یگان دشمن، به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.
مجموع و انواع یگانهای دشمن که به منطقه عملیاتی کربلای ۵ وارد شدند
سپاه، تیپ پیاده، تیپ زرهی، تیپ مکانیزه، تیپ نیرو مخصوص، جمع به ترتیب:
سپاه هفتم ۲۰ تیپ، ۲ تیپ، ۲ تیپ، ۱ تیپ، جمع:۲۵ تیپ
سپاه سوم ۲۳ تیپ، ۳ تیپ، ۳ تیپ، ۱ تیپ، جمع:۳۰ تیپ
سپاه ششم ۸ تیپ، ۲ تیپ، ۱ تیپ، ۱ تیپ، جمع:۱۲ تیپ
سپاه چهارم ۱۱، تیپ ۴ تیپ، ۲ تیپ، ۲ تیپ، جمع:۱۹ تیپ
جمع ۶۲ تیپ، ۱۱ تیپ، ۸ تیپ، ۵ تیپ، جمع:۸۶ تیپ
تجهیزات انهدامی و یا غنیمت گرفته دشمن به شرح زیر است
تانک و نفربر۸۷۰ دستگاه، ۲۳۰ دستگاه
خودرو ۱۰۰۰ دستگاه، ۲۰۰ دستگاه
توپ ضدهوایی، ۱۲۰ قبضه ۱۰۰ قبضه
توپ صحرایی، ۱۸۰ دستگاه، ۲۰ دستگاه
ادوات (۱۰۶ خمپاره)، ۴۰۰ دستگاه، ۲۵۰ دستگاه
هواپیما، ۴۵ فروند
هلیکوپتر۷ دستگاه
وسایل مهندسی، ۱۵۰ دستگاه، ۱۰۰ دستگاه.
انهدام ارتش عراق در این عملیات تنها با عملیات رمضان و عملیات والفجر ۸ قابل مقایسه است. از جنبه فروپاشی ارتش عراق نیز، عملیات کربلای ۵ را میتوان با عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس مقایسه کرد. تلفات ارتش عراق در عملیات کربلای ۵ به اندازهای بود که جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان گفت: «خبری به دست ما رسید که فرمانده سپاه یکم عراق گفته است: "ما در عملیات کربلای ۵ بیش از ۵۰ هزار تن تلفات داشتهایم".»
جنبه مهم دیگر این عملیات غلبه ابتکار عمل سپاه بر اندیشه و قدرت نظامی عراق بود. همچنین در این عملیات فرماندهان بزرگی همچون، حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) و شهید اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر بدر به شهادت رسیدند. به علاوه حجتالاسلام عبدالله میثمی روحانی مجاهد و عارف (از دفتر نمایندگی امام (ره) در سپاه) که در سختترین شرایط، رزمندگان و فرماندهان را یاری میکرد به شهادت رسید.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: عملیات کربلای 5 ، دفاعمقدس ، شلمچه
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: عملیات کربلای 5 دفاع مقدس شلمچه عملیات کربلای عملیات کربلای رزمندگان اسلام فرمانده لشکر ارتش عراق تیپ زرهی یگان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۰۷۳۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطرات نفسگیر از نخستین روز عملیات بیتالمقدس
چشمهایم را بسته بودم و گمان میکردم در آستانه شهادت هستم. شنیده بودم که هنگام شهادت، ائمه و ملائک بر بالین شهید، حاضرشده و او را تا بهشت مشایعت میکنند.
به گزارش ایسنا، بهرهگیری از انگیزههای دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزیشده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند و باعث میشود که نبرد بیتالمقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب شود.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، مصمم است با تکیهبر آثار و اسناد موجود در این مرکز، همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان و رزمندگان حاضر در عملیات، در چندین شماره منتشر کند:
محسن خوشدل از رزمندگان گردان انصار لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) که ۷ بار در طول دفاع مقدس دچار مجروحیت شده، در بخشی از کتاب خاطرات خود با عنوان «پروازهای بیبازگشت» که بهتازگی توسط انتشارات مرزوبوم منتشر شده است، روایت می کند:
در گردان انصار (لشکر ۲۷ محمد رسولالله)، مرا بهعنوان آرپیجی زن انتخاب نکردند، شاید قد و قواره کوچکم این توفیق را از من گرفت. یک اسلحه کلاشینکف تحویلم دادند و در یکی از دستهها بهعنوان تکتیرانداز سازماندهی شدم.
روزها را در کوهه، به آموزش نظامی و آمادگیهای جسمی میگذراندیم. پوتینهایم پوسیده و غیرقابل استفادهشده بودند. به واحد تدارکات گردان مراجعه کردم. پوتین بهاندازه پای من نداشتند. شماره پای من ۳۹ و نسبتاً کوچک بود. مسئول تدارکات گفت که برای پای تو کتانی داریم، اگر میپوشی تقدیم کنم. یک جفت کتانی چینی برایم آورد.
اوایل اردیبهشت ۱۳۶۱ ما را برای شرکت در عملیات بعدی، راهی دارخوین کردند. در شرق رودخانه کارون اردو زدیم و در انتظار آغاز عملیات ماندیم.
کمکم پی بردیم که برای حمله به خطوط مقدم دشمن، بایستی از عرض کارون بگذریم و فاصله بیست کیلومتری تا جاده اهواز خرمشهر را پیاده برویم و در آنجا پدافند کنیم. من هم مانند باقی رزمندگان، از آمادگی نسبی برای شرکت در عملیات برخوردار بودم؛ اما فکر اینکه باید بیست کیلومتر راه را با کتانی تنگ چینی طی کنم، آزارم میداد.
غروب روز نهم اردیبهشت، آماده عبور از کارون بودیم. فرمانده گروهان ما اعلام کرد که با تاریک شدن هوا، نماز مغرب و عشاء را میخوانیم و حرکت میکنیم و تأکید کرد که کسی حق ندارد هنگام خواندن نماز، پوتینهایش را دربیاورد.
بلافاصله بعد از خواندن نماز، به ساحل کارون رفتیم. گروهگروه، سوار قایقها شدیم و به آنطرف رودخانه رفتیم. از قایقها پیاده شدیم و آماده پیادهروی بیست کیلومتری. یکی از فرماندهان در آنجا برایمان صحبت کرد؛ اما بهجای آنکه از برنامهگردان و کاری که درصدد انجام آن هستیم بگوید، بیشتر به تهییج بچهها و دادن روحیه به آنها پرداخت.
خیلی نگذشته بود که راهپیمایی ما آغاز شد و ستون گردان انصار در دل تاریکی و در جهت غرب، به سمت جاده آسفالت اهواز خرمشهر، به حرکت درآمد.نیمههای شب بود و ما همچنان پیش میرفتیم. به ما گفته بودند که سنگرهای اصلی دشمنروی جاده است، اما امکان دارد در طول مسیر، با سنگرهای کمین عراقیها روبرو شویم. بیست کیلومتر، راه کمی نبود. کمکم بعضی از بچهها حین راه رفتن، چرت میزدند؛ همین مسئله باعث میشد که گاه ستون نیروها قطع شود.
به جاده که نزدیک شدیم، صدای درگیری شدید و صفیر خمپارههای ریزودرشت به گوشمان میرسید. قبل از ما، گردانهای دیگر با دشمن درگیر شده و آنها را از جاده اهواز خرمشهر به عقب رانده بودند.
به جاده که رسیدیم، اولازهمه نشستم و بند کتانیهایم را باز کردم تا دلیل سوزش پاهایم را بدانم. پیادهروی طولانی باعث شده بود که پاهایم تاول بزنند؛ به حدی که خونابه کف کفشهایم را پرکرده بود. کمی تمیزشان کردم و دوباره آنها را پوشیدم. وقت نماز صبح بود. نماز را کنار جاده خواندم. آنجا پشت خاکریز بلند کنار جاده، مشغول استراحت و تجدیدقوا شدیم.
مقابله با پاتکهای دشمن
هنوز هوا کامل روشن نشده بود که پاتکهای دشمن برای بازپسگیری جاده شروع شد. گلولههای خمپاره، شلیکهای مستقیم تانک، امانمان را بریده بودند. بهجز آنها، رگبار کالیبرهای مختلف از اطراف اذیتمان میکرد. تا آن زمان، در چنان هنگامهای قرار نگرفته بودم. بهدرستی نمیدانستم که دشمن در کجاست و ما باید به کدام سمت شلیک کنیم.
روبرویمان دشمن بود؛ اما همه گلولهها از روبرو نمیآمدند. خاکریز کنار جاده، ارتفاع بلندی داشت و شبیه یک دژ بود. تیرتراش دشمن، لبه خاکریز را ناامن کرده بود. چهاردستوپا از خاکریز بالا میرفتم؛ چند تیر شلیک میکردم و پایین میآمدم.
بافاصله کمی از من، یک آرپیجی زن روی خاکریز قرار گرفت و موشکش را به سمت تانکهای دشمن، شلیک کرد. بهسرعت پایین آمد، موشک دوم را روی قبضه سوار کرد و خودش را به بالای خاکریز رساند؛ اما قبل از چکاندن ماشه، گلولهای به او اصابت کرد و از بالای خاکریز، غلتید و به زیر آمد.
خشاب تفنگم را عوض کردم و از خاکریز بالا رفتم. هنوز چند تیر شلیک نکرده بودم که ناگهان در ناحیه پهلو، احساس سوزش شدیدی کردم. تعادلم از دست رفت و از بالای خاکریز به پایین افتادم. یک گلوله به پهلوی چپم خورده و قمقمهام را سوراخ کرده بود. آب قمقمه بدنم را خیس کرده بود و من فکر میکردم خون زیادی از بدنم خارج میشود.
چشمهایم را بسته بودم و گمان میکردم در آستانه شهادت هستم. شنیده بودم که هنگام شهادت، ائمه و ملائک بر بالین شهید، حاضرشده و او را تا بهشت مشایعت میکنند.انتظار من البته فایدهای نداشت و اتفاقی نیفتاد. متوجه شدم که عدهای سراغم آمدهاند و مشغول بستن زخمم هستند. جراحتم عمق چندانی نداشت و گلوله قسمت نرمی پهلویم را شکافته بود.
کار امدادگرها که تمام شد، تنهایم گذاشتند تا آمبولانس بیاید و به عقب منتقلم کند. خط تقریباً آرام شده و دشمن از مواضعش عقب نشسته بود. نمیدانم چرا، ولی در همان حال، چفیه را روی سرم انداختم و خوابم برد و عجب خواب شیرینی. شاید علت اصلیاش، خستگی ناشی از بیست کیلومتر راهپیمایی باآنهمه تجهیزات بود.
در بیمارستان صحرایی، رسیدگیهای اورژانسی انجام گرفت و مرا به اهواز رساندند. ازآنجاکه مجروحان پرشمار بودند، بسیاری از آنها را به شهرهای دور و نزدیک منتقل میکردند. پس از معاینات ابتدایی، مرا هم به فرودگاه بردند و به اصفهان رساندند.به مدت بیست روز، در بیمارستان شریعتی اصفهان بستری بودم. در این مدت، خانواده و دوستان و آشنایان را از وضعیتم مطلع نکردم. دوست نداشتم که بیجهت نگران شوند و به اصفهان بیایند.
روز اول خرداد بود که از بیمارستان مرخص شدم. از طرف واحد تعاون بسیج، یکدست لباس و مبلغی پول به من دادند. برایم بلیت گرفتند و من با اتوبوس، راهی تهران شدم و در تهران، مستقیم به خانه رفتم.
من روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ مصادف با اولین روز عملیات بیتالمقدس، مجروح شدم؛ اما خبر آزادی خرمشهر را در تهران و در روز سوم خرداد شنیدم. همان روز به بهشتزهرا (س) و سر مزار حسین فراهانی رفتم. او از دوستان هنرستان و از بچههای مکتب الصادق (ع) بود.
حسین در عملیات فتحالمبین به شهادت رسیده بود و من نمیدانستم. یک روز عکسش را روی دیوار دیدم و شوکه شدم. در بهشتزهرا (س)، یک دل سیر اشک ریختم و با حسین عهد کردم که تا آخر، در جبهه میمانم و نمیگذرام خونش پایمال شود.
منبع:
رحیمی، مصطفی، پروازهای بیبازگشت، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹
انتهای پیام